روح کوچکی واپسین نفس هایش را می کشد! برایش طلب آمرزش کنید!
طفلی برایتان از بهشت، آتش به ارمغان خواهد آورد و از دوزخ، نور! دست هایش را ببوسید!
کودکی را خواهید دید که با پاهایش در آب های جاری بازی می کند. نشسته بر تخته سنگی که در برزخ خدا، بهشت را از جهنم جدا می کند! برایش دعا کنید!
دستهایی کوچک می خواهند آینده ی بزرگ را تکان دهند! دست دهید و با او بیعت کنید!
نگاه کنید به نیل! از دور خواهید دید! موسی نیست! آن چیزی که می آید، ایمان است!
قابل توجه اونهایی که می گن: بابا تو این وبلاگت یه ترانه ای، عکسی، چیزی هم بذار!
به زودی، اگه بتونم به یه موسیقی کلاسیک ترکمن توی وبلاگم لینک می دم و شاید دو تا! (البته اگه بتونم!) البته خواننده اش خانمه! ... گفتم که گفته باشم: اگه کسی سلیقه اش با این جور چیزها سازگار نیست یه وقت نره نگاه کنه! در مورد خواننده بعدا بیشتر شرح می دم: ولی یه توضیح که من کشته مرده ی چند تا از ترانه هاش هستم که .... بی خیال! بعدا می گم!
فعلا این عکس رو داشته باشید!
نمی دونم می دونستید یا نه!؟!؟!؟ من یه مدت عاشق جکی بودم! الان هم هستم! یه مرد فوق العاده نترس و با جرات! و در عین حال متواضع!
که وقتی ازش می پرسن: تو این همه کار رو واسه چی انجام می دی؟ می گه: می خوام اون قدر مردم رو با نمایش هام سرگرم کنم که وقتی مردم، بگن: یادش بخیر! جکی چان هم آدم خوبی بود!
یه عکس ازش می ذارم اگه تونستید ببینید که خیلی خوب می شه!
باز هم از این مرد بزرگ براتون خواهم نوشت!
با تشکر!
استیون کوچک